صد سال کشاکش با تجدد
برخورد ایرانیان با فرایند تجدد نیمه کاره و تناقض آمیز و ناقص بوده است. از همان عنوان کتاب راز شکست ما در مدرن کردن جامعه و فرهنگ خود آشکار می شود. ایرانیان با تجدد به عنوان یک هماورد و گاه دشمن روبرو شده اند؛ هم تجدد را خواسته اند هم از آن گریخته اند. به اندازه ای در سازگار کردن تجدد با سنت های خود زیاده روی کرده اند که بیشتر از معنای خود تهی شده است.
"صد سال کشاکش با تجدد" داستان این نگاه شکسته به پدیده ای است که می باید جای مرکزی را در سیاست و اندیشه ما داشته باشد و اجازه داده ایم زیر سایه امور فرعی بسیار دیگر بیفتد. در فصل های ۱۳ گانه کتاب، تاریخ همروزگار ایران از چشم اندازی تازه بررسی و راهکار هائی برای بیرون آمدن از واپس ماندگی پیشنهاد شده است.
من و روزگارم
خود زندگینامه نویسی مانند تاریخنگاری می تواند به آسانی در دام قصه گوئی و غرق شدن در خاطره هائی که برای دیگران اهمیتی ندارد بیفتد. در "من و روزگارم" نویسنده داستان یک زندگی پوشیده در یک دوران استثنائی تاریخی و تاثیرات متقابل آن دوران و آن زندگی را بر هم باز می گوید. رویداد های تاریخی و معنا و اهمیت آنها در متن یک زندگانی دراماتیک، زندگانیی که به قصد، در آن تاریخ پیچیده است، بیان می شود. چنانکه در پیشگفتار کتاب آمده پاک کردن حساب نه با اشخاص بلکه با یک دوران تاریخی است که نویسنده می کوشد از کابوس آن بیدار شود. پیوست های کتاب از جمله یاد داشت های روزانه سال های جوانی نویسنده این "اودیسه،"سفر دراز برای یافتن (و ساختن) خود، را کامل می کند.
لطفا آخرین اخبار رویداد را از اطلاعات تماس جویا شوید، کدوم مسئولیتی در قبال تغییر اطلاعات رویدادها ندارد. گزارش اشکال یا اشتباه مربوط به این رویداد